خواهر گلم خواهر گلم ، تا این لحظه: 26 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره
اورانوساورانوس، تا این لحظه: 30 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
سیاره منسیاره من، تا این لحظه: 9 سال و 22 روز سن داره
للیللی، تا این لحظه: 25 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

🌠سیاره

بدون عنوان

خب ،تا الان که اینطوری پیش رفت ،مامانم وقت دکترش کنسل شد افتاد واسه سه شنبه بعد ،خدایا خودت کمک کن تا همه چیز خوب پیش بره ...
30 آذر 1395

یلدای امسال

خداروشکر الان حالم بهتره ،نمیدونم چرا اینجوری شدم ... امشب که شب یلداست مامانم وقت دکتر داره ،خواهرم امتحان داره ...نمیدونم اخه باید همه چیز امشب اتفاق بیافته....اما قراره فردا شب بریم خونه بابابزرگم ،یادش بخیر پارسال اقاجونم زنده بود و در کنارش  شب های یلدا رو میگذروندیم .
30 آذر 1395

آه

انقدر حال این روزام بده که توانی برای نوشتن ندارم ،انقدر کلافه و خسته ام از همه چیز که هیچی برام مهم نیست ،خدایا خودت کمک کن خودت یه کاری بکن ،دیگه نمیشه تحمل کرد دیگه نمیتونم ....
28 آذر 1395

بیست و سه آذر ۹٥

دیروز بعد ازظهر رفتیم خونه خالم ،بعد بچه های پسرخالم اومدن و من و خواهری حسابی سرشون با نقاشی گرم کردیم ،از اونجا رفتیم خونه خودمون دیدیم که تا کجا پیش رفته و نظرامون به بابام گفتیم و قراره که طراحی هامون بفرستیم واسشون که قراره چه چیزهایی رو کار کننن تو اتاق ها ...
24 آذر 1395

شروع و سلام و حرف

دلم برای اینجا تنگ شده بود حسابی ،ان شالله میخوام دوباره بنویسم . راستی حال دوستان وبلاگی چطوره؟ امیدوارم همه خوب باشید .... پ.ن:این روزها خیلی زیاد در مورد اسباب کشی به خونه جدید و طراحی اتاقهامون فکر میکنم ،خیلی سخته بعد از این همه سال اتاقهامون از هم جدا بشه .... خیلی انتخاب طرح کاغذ دیواری ،پرده و .....مشکله  امیدوارم هرچه زودتر کار های خونه تموم بشه و از اینجا بریم هرچند دل کندن از خونه کودکی هامون اسون نیست اما یکم تنوع هم لازمه گاهی اوقات ....     ...
23 آذر 1395

افسوس ها

امسال مثل سالهای دیگه نیست امسال دیگه زمستون ها رو نمیشه در کنار پدربزرگ زیر کرسی تجربه کرد ،امسال دیگه کسی نیست که موقع ورود به اون خونه به خواهرم لبخند بزنه ,یا کسی نیست که موقع برگشتن به خونه بگه هر وقت رسیدین خونه به من زنگ بزنین ....
18 آذر 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به 🌠سیاره می باشد